جدول جو
جدول جو

معنی پیوند گسستن - جستجوی لغت در جدول جو

پیوند گسستن
پیوند بریدن، پاره کردن رشتۀ اتصال و به هم بستگی، قطع خویشی و قرابت، پیوند گسیختن، پیوند گسلیدن
تصویری از پیوند گسستن
تصویر پیوند گسستن
فرهنگ فارسی عمید
پیوند گسستن(یَ رَ)
پیوند بریدن. مقابل پیوستن. پیوند گسلیدن
لغت نامه دهخدا
پیوند گسستن
پیوند بریدن پیوند گسلیدن مقابل پیوستن
تصویری از پیوند گسستن
تصویر پیوند گسستن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیوند گرفتن
تصویر پیوند گرفتن
قبول پیوند کردن، پیوند پذیرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیوند گسیختن
تصویر پیوند گسیختن
پیوند بریدن، پاره کردن رشتۀ اتصال و به هم بستگی، قطع خویشی و قرابت، پیوند گسستن، پیوند گسلیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیوند جستن
تصویر پیوند جستن
پیوستگی خواستن، وصل جستن، خویشی خواستن
فرهنگ فارسی عمید
(یَدْیْ)
متصل شدن. اتصال یافتن:
دیگر نرود به هیچ مطلوب
خاطر که گرفت با تو پیوند.
سعدی.
، جوش خوردن استخوان و جز آن، بهم پیوسته شدن قطعات شکستۀ ظرف بلورین یا چینی و جز آن:
زخم شمشیر غمت را ننهم مرهم کس
طشت زرینم و پیوند نگیرم به سریش.
سعدی.
، پیوند خورده شدن درخت یا گیاه و جز آن
لغت نامه دهخدا
(یَ سَ)
وصل جستن. اتصال خواستن، پیوستگی خواستن:
آن بیت که استاد عجم گفت بدان وزن
زنهار بدین جست همی شاید پیوند.
عثمان مختاری.
، خویشی خواستن:
کنون با تو پیوندجویم همی
رخ آتشی را بشویم همی.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
تصویری از پیوند گسیختن
تصویر پیوند گسیختن
پیوند گسستن پیوند گسلیدن
فرهنگ لغت هوشیار
متصل شدن اتصال یافتن: دیگر نرود بهیچ مطلوب خاطر که گرفت با تو پیوند. (سعدی)، جوش خوردن استخوان و جز آن، پیوند یافتن درخت یانسوج حیوانی، بهم پیوسته شدن قطعات شکسته ظرفی بلورین یا چینی و جز آن: زخم شمشیر غمت را ننهم مرهم کس طشت زرینم و پیوند نگیرم بسریش. (سعدی)
فرهنگ لغت هوشیار
وصل جستن اتصال خواستن، پیوستگی خواستن: آن بیت که استاد عجم گفت بدان وزن زنهار بدین جست همی شاید پیوند. (عثمان مختاری)، خویشی خواستن: کنون با تو پیوند جویم همی رخ آشتی را بشویم همی. (شا. لغ)
فرهنگ لغت هوشیار